
نام عکس: نیلوفر آبی
عکاس: سید محسن مهری
منتقد: محمد جواد شفیعیان
این گونه عکسها با نمای بسته بیشتر سعی در جلوه گری و ایجاد حس طراوت و تازگی در مخاطب خویش دارند.
با توجه به تعریف فوق می توان از لحاظ زیباشناختی ثبت را در وضعیت نسبتا مناسبی قلمداد کرد.
در تشریح کلی از نظر نوع ساختار و ترکیب ثبت می توان به سادگی و یکدستی در کنار همجواری دو نقطه در سطحی خنثی از تاثیرگذاری خاص اشاره کرد که نوع زاویه انتخابی در این نوع ترکیب نقش بسزایی داشته است.
مؤلف سعی کرده در بکراند ثبت مولفه های جاندار را نیز به نمایش در آورد که برای نمایش بهتر این امر در ویرایش می توانست با انتخاب کنتراست دقیق تر و نویز گیری و متفاوت کردن رنگ بک جلوه ای خاص تر به کلیات و جزئیات بکراند ببخشد.
در جمع بندی کلی می توان پدید آورنده را از نظر انتقال حس تازگی و طراوت به مخاطب خویش تا حدودی موفق دانست که در تکمیل این نوع نگرش، به نظر می رسد توجه به نوع ترکیب بندی پیچیده تر ونگرشی خاص تر و انتخاب زوایایی نوع گرایانه و بدیع تر در توجه بیشتر در مرحله پردازش به جزئیات و برجسته نمایی آنان و توجه به اهمیت نوع و مقدار تنالیته رنگ ها در جهت ایجاد تضاد یا همگرایی می تواند به موفقیت ثبت کمک کننده باشد.
==================
فتوریویو:
نقد هرچند کوتاه و مختصر است اما حاوی اشاراتی است که هر یک دریچه ای را به سوی عکس می گشایند.
توجه به روانشناسی عکس، در ایجاد حس طراوت و تازگی در بیننده،
نگاه زیباشناسانه به عکس، در جلوه گری در نظر مخاطب،
توجه به ساختار و ترکیب در فرم،
و تکنیک عکاسی در زاویه برداشت.
این گستردگی و نگاه چند جانبه به عکس نشان از نگاه نافذ و دقیق منتقد دارد، اما آنچه نقد را در نگاه خواننده به چالش می کشد، عدم پرداخت مبسوط به چرایی این کنش ها و واکنش ها در عکس و مخاطب در سطحی است که انتظار وی را پاسخو باشد.
به بیانی دیگر، نقد، نشانی باغ هایی مفرح را به درستی به خواننده می دهد اما وی را در ورود و سیاحت در آنها کمتر همراهی می کند.
این رویکرد موجب می شود، خواننده در فضای نقد به خود واگذارده شود و یکی از دو راه را برگزیند، نخست اعتماد به منتقد و هم راءی شدن با او در ارزیابی عکس و دیگری کنکاش در عکس برای جستجوی آنچه نقد به آن اشاره دارد. لذا نقد حاضر بیشتر برای آن گروه سودمند خواهد بود که در مسائل یاد شده دارای پیش زمینه ذهنی هستند یا به تعبیری از سواد بصری در سطح قابل قبولی برخوردارند.
البته نباید از نظر دور داشت که پرداخت نقد به ترکیب، به کفایت و ریزبینانه است که می تواند برای خواننده راهگشا باشد.
راه کار هایی که نقد برای بهبود و موفقیت بیشتر تصویر پیش پای خواننده می گذارد، روشن و صریح است اما به دلیل اجمال و اختصار زیاد در شرح مطلب، به نظر می رسد، میان برخی از موارد ذکر شده با آنچه در سطور بالاتر از آنها به عنوان عوامل "تاثیرگذاری خاص عکس بر مخاطب" یاد می شود مغایرت وجود دارد که از آن میان می توان به اشاره به "سادگی و یکدستی" در برابر توصیه به "ایجاد ترکیب بندی پیچیده تر" اشاره نمود.
آنچه ذهن خواننده نقد را در این آورد، بیشتر به خود مشغول می کند، تعابیر متعددی است که می تواند در برابر اصلاحات یاد شده در نقد، بر روی تصویر اعمال شود، از جمله...
ترکیب بندی پیچیده تر...
نگرش خاص تر...
زوایای نوع گرایانه و بدیع تر...
تغییر تنالیته رنگ ها...
که خواننده را در رسیدن به تصویری که منتقد در ذهن دارد، با گزینه های متعددی روبرو خواهد کرد که وجه اشتراک همه آنها با یکدیگر این است که با تصویر کنونی متفاوت، آرمانی تر، ولی همچنان مجهولند.
لذا در نهایت، این نتیجه در ذهن مخاطب نقش می بندد که عکس در نظر منتقد، باید از سادگی و یکدستی (با استفاده از ابزارهایی چون ترکیب بندی پیچیده تر، تغییر در زاویه دید و برجسته سازی المانهای زنده، و کنتراست بالاتر فامها)، فاصله بگیرد تا موفق تر جلوه کند و این پرسش در ذهن خواننده بی پاسخ خواهد ماند که شاید آنچه مورد نظر مؤلف بوده است رسیدن به همین سادگی و یکدستی و بازنمایی واقعیت لحظه ای است که او درک کرده است. به تعبیری شاید زیباشناسی مؤلف در واقع نمایی ثبت و بعد رئال آن است و قصد دارد تا حد امکان به طبیعت نزدیک شود.
به همین سبب می توان گفت نقد به سبب طرح مسائل گسترده فنی و هنری در قالبی مختصر، علیرغم بهره مندی از ظرافت نگاه، اعتبار و پردازش شایسته، دچار پیچیدگی شده و نیاز به بسط بیشتری در زمینه های مورد نظر برای پاسخگویی به انتظار خواننده و ارتباط مؤثر با وی دارد.